نَهانخانِه

راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوار تر

نَهانخانِه

راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوار تر

سلام خوش آمدید

...

چهارشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۴، ۱۲:۲۳ ق.ظ

سینه ام سنگین است  از غم ها و حرف هایی که یا نمیشود گفت یا با هزار زور و زحمت و کنایه باید گفت . عجالتا همین را بگویم که عمیقا دلتنگم ؛ از چه و برای چه ؟ بماند . باشد که روزی بر ملا شود . داستان حسنک وزیر را حتما توی کتاب های مدرسه خوانده اید. در تاریخ بیهقی طی سه فصل این داستان را نقل کرده اند و در پایان فصل سوم که حسنک را بر دار کردند و بر وی سنگ زدند ، راوی کار را با این کلمات تمام میکند :

... این است حسنک و روزگارش. و گفتارش، رحمة اللّه علیه، این بود که گفتی مرا دعای نشابوریان‌ بسازد و نساخت. و اگر زمین و آب مسلمانان بغصب بستد نه زمین ماند و نه آب، و چندان غلام و ضیاع‌ و اسباب و زر و سیم و نعمت هیچ سود نداشت. او رفت و این قوم‌ که این مکر ساخته بودند نیز برفتند، رحمة اللّه علیهم. و این افسانه‌یی‌ است با بسیار عبرت. و این همه اسباب منازعت و مکاوحت‌ از بهر حطام‌ دنیا بیک سوی نهادند. [+]

و من بیچاره این جمله آخرم :

احمق مردا که دل درین جهان بندد! که نعمتی بدهد و زشت بازستاند ...

[و ختم کلام ...]

++ یادتان نرود ؛ دعا کنید ...

  • ۰۴/۰۸/۲۲
  • سجاد ...

نظرات (۱)

حتی اگر آن روز در کاسه ی چشم های ما گیاه روییده باشد...

پاسخ:
شاید ...

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

خداوندا
در جهان ظلم و ستم و بیداد
همه تکیه گاه ما تویی
و ما تنهای تنهاییم
و غیر از تو کسی را نمی‌شناسیم
و غیر از تو نخواسته‌ایم که کسی را بشناسیم ...
ما را یاری کن که تو بهترین یاری کنندگانی🌱

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب